ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

 

« به خدا توکل کنید . ازخدای متعال توفیق بخواهید . رابطه تان را روزبه روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید مبادا اشتغالات کاری شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویت باز بدارد .» « رهبر معظم انقلاب  12/6/86»



با آن که انتقام ز دشمن حرام نیست                 در عفو لذتی است که در انتقام نیست "؟"

 

اگر بد کنی جز بدی ندروی          شبی در جهان شادمان نغنوی  " فردوسی "

 

به کوشش توان دجله را پیش بست                     نشاید زبان بداندیش بست  " سعدی "

 

سیاهی لشکر نیاید به کار                          یکی مرد جنگی به از صد هزار       " فردوسی"

 

گر خود همه عیب ها بدین بنده در است           هر عیب که سلطان بپسندد هنر است " سعدی "



بار دیگر بوی دل نشین مهر می آید و من به عنوان یک معلم که هدف والی معلمی را با عشق بر عهده گرفته ام با خود عهد می بندم که دانش آموزان را مانند فرزند خودم دوست بدارم ،به هنگام تدریس نشاط روحی وعاطفی خود را حفظ کنم ،دانش آموزان را نسبت به درس دل سرد نکنم ،سعه ی صدر داشته باشم و با شاگردان به مهربانی رفتار کنم ، ساده تدریس کنم اما عمیق ، ذوق و استعداد دانش آموزان را شناسایی کنم ،در افزایش آگاهی ها و محتوای علمی و درسی خود بکوشم ،عوامل افت تحصیلی شاگردان را شناخته و در رفع آن بکوشم  و دانش آموزان را در بالا رفتن از نردبان ترقی یاری کنم.



 

آیت‌الله جوادی آملی می‌گوید: وقتی می‌گوییم سالکی سوی مکه می‌رود و عازم حرم الهی است، یعنی سالک در درون خود سیر می‌کند و چنین سالکی از جهل علمی به علم و از جهالت عملی به عقل عملی، از تکبر به تواضع، از کینه و حسادت به صفا می‌رسد.



قالب شعر مثنوي

رفته ام حج و کرده ام  احرام                         همچو ياران وظيفه کرده تمام

دردل دردمند من لبريز                                 عشقي از خانه ي خداي عزيز

عشقي از جنس نور وبرف وبلور                    ازدرخشش هاي قلب موسي طور

مادرم زارو خسته ولرزان                               بود قلبش فشرده از ايمان

بوسه زد بر دو گونه سرخم                          کرد شرمنده زآن چه مي سفتم

گفته بودم شب گذشته به او                        نخل خرما نمي دهد گردو

     بايد اين قلب را حواله کنم                      سوي ربم به شب ستاره کنم

**********************************************

 



توصیه"آیت‌الله بهجت"برای زیارت امام رضا(ع)

 

 . زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است



در این قسمت  بیت هایی رو می خونید که یه مصراعشون خیلی مشهورند و ضرب المثل ، ومصراع دیگرشون به فراموشی سپرده شدن :

تیر ازکمان چو رفت نیاید به شصت باز      پس واجب است در همه کاری تاملی "  سعدی"

 

 بلا ندیده دعا را شروع باید کرد                          علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد" ؟"

 

حساب خود نه کم گیر و نه افزون            منه پای از گلیم خویش بیرون"پروین اعتصامی"

 

بزرگی سراسر به گفتار نیست                     دو صد گفته چون نیم کردار نیست "فردوسی"

 

سایه حق برسر بنده بود                                 عاقبت جوینده یابنده بود " مولوی "

 

00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف            هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد"حافظ"

 

نام احمد نام جمله انبیاست                       چون که صد آمد نود هم پیش ماست "مولوی "

 

به عرض بندگی دیر آمدم دیر                     وگر دیر آمدم شیر آمدم شیر"نظامی"



رضا جان روز میلادت رسیده

جهان در شور و غوغایت تپیده

میسر نیست دیدارت ولیکن

خلوص عشق در جانم تنیده



 "شهادت مظلومانه ی رجایی و باهنر دو یار محبوب امام برهمه ی آزاد اندیشان تسلیت باد "

                              یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد



به یاد زنده یاد "سیمین بهبهانی" ،غزل سرای معاصر که هفته ی قبل دارفانی را وداع گفتند :

بچه ها صبحتان به خیر ، سلام

درس امروز فعل مجهول است

فعل مجهول چیست می دانید؟

نسبت فعل ما به مفعول است

در دهانم زبان چوآویزی

در تهیگاه زنگ می لغزید

صوت ناسازم آنچنان که

مگر،شیشه بر روی سنگ می لغزید

****

لحظه ای داد آن سخن دادم

حق گفتار را ادا کردم

تا ز اعجاز خود شوم آگاه

ژاله را زآن میان صداکردم:

ژاله از درس من چه فهمیدی؟

پاسخ من سکوت بودوسکوت

ده جوابم بده کجا بودی؟

رفته بودی به عالم هپروت؟

خنده ی دختران و غرش من

ریخت برفرق ژاله چون باران

لیکن او بودغرق حیرت خویش

غافل ازاوستاد و ازیاران

خشمگین،انتقام جو گفتم:

بچه ها گوش ژاله سنگین است

دختری طعنه زد که نه خانم

درس در گوش ژاله یاسین است

باز هم خنده ها و همهمه ها

تند و پیگیر می رسید به گوش

زیر آتشفشان دیده ی من

ژاله آرام بود و سرد و خموش

رفته تا عمق چشم حیرانم

آن دو میخ نگاه خیره ی او

موج زد در دو چشم بی گنهش

رازی از روزگار تیره ی او

آنچه در آن نگاه می خواندم

قصه ی غصه بود و حرمان بود

ناله ای کرد و در سخن آمد

باصدایی که سخت لرزان بود:

فعل مجهول ،فعل آن پدری ست

که دلم را ز درد پرخون کرد

خواهرم را به مشت و سیلی کوفت

مادرم را ز خانه بیرون کرد

شب دوش از گرسنگی تا صبح

خواهر شیر خوارمن نالید

سوخت در تاب و تب برادر من

تا سحر در کنار من زارید

در غم آن دو تن،دو دیده ی من

این یکی اشک بود و آن خون بود

مادرم را دگر نمی دانم

که کجارفت و حال او چون بود

گفت و زارید و آنچه باقی ماند

هق هق گریه بود و ناله ی او

شسته می شد به قطره های سرشک

چهره ی همچو برگ لاله ی او

ناله ی من به ناله اش آمیخت

که غلط بود آنچه من گفتم

درس امروز قصه ی غم توست

تو بگو من چراخطا گفتم!

فعل مجهول،فعل آن پدری ست

که تورابی گناه می سوزد

آن حریق هوس بود که در او

مادری بی پناه می سوزد.

" از کتاب رستاخیز سیمین بهبهانی"

                                                   "روحش شادو یادش گرامی باد"


درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم